printlogo

چهارچرخ های آهنی خیلی وقت ها بی سروصدا می آیند و می روند. بدون آن که نشانی از خود به جای بگذارند. بعضی از این چهارچرخ ها اما ماندگار می شوند. آن هم به خاطر صاحبانشان. راننده هایی که نامشان آن قدر معروف هست که خودروهایشان را هم مهم و معروف کند.
کد خبر : 5056
تاریخ انتشار : 17 اردیبهشت 1394 10:57:00

«مجله ماشین» - چهارچرخ های آهنی خیلی وقت ها بی سروصدا می آیند و می روند. بدون آن که نشانی از خود به جای بگذارند. بعضی از این چهارچرخ ها اما ماندگار می شوند. آن هم به خاطر صاحبانشان. راننده هایی که نامشان آن قدر معروف هست که خودروهایشان را هم مهم و معروف کند. اگر خود را جزء تکنیسین‏های خط تولید یک کارخانه خودروسازی در نظر بگیرید. روزانه در ساخت تعدادی اتومبیل دخیل هستید و به ‏راحتی از کنارشان می‏گذرید ولی هر دستگاه از آنها در آینده به نقطه ‏ای از جهان رفته و سرنوشت خاص خود را پیدا می‏کنند. یکی همدم خانواده‏ای متوسط در آفریقا شده و دیگری در یونان مایه فخر مالک می‏گردد! اما از میان آنها چند دستگاه هم سرنوشتی استثنایی پیدا کرده و توسط افرادی مورد استفاده قرار می‏گیرند که در شکل‏ گیری تاریخ یک کشور، اثر گذار هستند. چند روز قبل تصادفا به یکی از این خودروهای خاص برخورد کردیم.

با توجه به سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری و هفته معلم به منزل ایشان در خیابان دولت رفتیم تا از زاویه دید و حوزه تخصصی خودمان یعنی خودرو گزارشی تهیه کنیم. 

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری «مجله ماشین»؛ پس از ورود به حیاط منزل ایشان که از سال 84 توسط شهرداری خریداری و تبدیل به موزه شده است، راهنمای موزه ضمن خوش آمدگویی ما را به داخل خانه راهنمایی می کند. اما آنچه توجه ما را جلب کرد خودرو استاد است، که در گوشه ای از حیات پارک شده است. مرسدس 230S سبز رنگ مدل 1966 که حال و روز خوبی ندارد و به گفته راهنمای موزه قرار است به زودی کار بازسازی آن آغاز شود.

در سال‌های 1344 هم‌زمان با بازارهای جهانی، عرضه نسخه W110 در ایران نیز آغاز شد. مدل‌های 190، 200 و 230 در این ایام پا به خاک ایران گذاشتند. فروش این خودروها فراتر از پیش‌بینی‌ها بود. به موازات عرضه این سری، بازرگانان ایرانی واردات مدل‌های فوق لوکس W111 را نیز آغاز کردند. این خودرو در زمره نخستین تولیدات S کلاس مرسدس ‌بنز قرار می‌گیرد. 230S و 230SE در این دوره آمدند و ماندند. شهید مطهری این خودرو را در تاریخ 2/3/1351 از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است. 

مرگ در رانندگی، نفله شدن و از بین رفتن است

استاد مطهری علاوه بر داشتن سلوک خاص علمی و اجتماعی، در زندگی شخصی نیز نکات برجسته و بارزی دارد که در میان خاطرات نقل شده از ایشان قابل درک است. ایشان در اغلب اوقات از رانندگی با ماشین شخصی اش پرهیز می کرد. چرا که مرگ از طریق تصادف را نفله شدن می دانست. حجت الاسلام محمود رستگاری خاطره ای در این مورد دارد. او می گوید: «زمانی ایشان پنجشنبه ها در قم درس می دادند و بین قم و تهران رفت و آمد می کردند. به یکی از دوستان گفتم: من دوست دارم آقای مطهری را با ماشین خودم به تهران ببرم. او گفت: آقای مطهری خیلی محتاط است و معمولاً با اتوبوس رفت و آمد می کند. برای من خیلی عجیب بود که چنین شخصیتی با اتوبوس رفت و آمد کند. بعدها کسی می گفت که ایشان خیلی نگران تصادف رانندگی اند و می گویند: مرگ در رانندگی، نفله شدن و از بین رفتن است.»

اما دکتر علی مطهری؛ فرزند استاد هم خاطره ای درباره احتیاط ایشان در مورد رانندگی دارد. وی در مصاحبه ای با روزنامه کیهان نقل می کند: «من تازه هیجده ساله بودم. گواهی نامه رانندگی هم گرفته بودم و خیلی دوست داشتم که رانندگی کنم. ما راننده داشتیم و گاهی که افراد خانواده می خواستند با هم مسافرت کنند، افراد خانواده راحت نبودند. من خیلی دوست داشتم که خودم رانندگی کنم و افراد خانواده راحت باشند. البته یکی دو بار هم با ایشان به قم رفته بودیم و تقریباً به رانندگی من اطمینان پیدا کرده بود. تابستان قرار شد به مشهد برویم، اصرار داشتم که رانندگی ماشین به عهده من باشد. ایشان تردید داشت و گفت: جاده هراز خطرناک است و شما تجربه ندارید و... وقتی با اصرار من روبه رو شد، گفت: حداقل تا آمل که جاده ای خطرناک دارد با راننده برویم و بعد از آن شما رانندگی کنید. من قبول نکردم و خلاصه اصرار من باعث شد که خودم رانندگی کنم. حرکت کردیم و من هم برای اولین بار بود که در این جاده رانندگی می کردم، ماشین هم پر از مسافر بود. خلاصه در یکی از پیچ ها ماشین جلوی ما ناگهان ترمز کرد و من از پشت سر محکم به او کوبیدم! هر دو ماشین خسارت جزئی دید و پس از رضایت راننده ای که با او تصادف کرده بودیم، حرکت کردیم ولی ایشان یک کلمه به من چیزی نگفتند. حتی وقتی به مشهد رسیدیم، گفتند: خیلی خوب رانندگی کردی!»

با مرور خاطره دیگری که علی مطهری در روزنامه کیهان آورده است، می توان با مفهوم جدا کردن عوام فریبی از ساده زیستی در گفتار و رفتار استاد شهید مطهری آشنا شد. او می گوید: «در ایام انقلاب در اثر تبلیغات غلط برخی نیروهای چپی تلقی غلطی از مفهوم ساده زیستی رایج شده بود. از دیدگاه اینها ساده زیست کسی بود که حتی از ضروریات و نیازهای ابتدایی زندگی خود هم صرف نظر کند. مثلاً اینکه استاد مطهری به لحاظ تراکم کار و فعالیت خود در بخش های مختلف جامعه ناچار بود که اتومبیل و راننده داشته باشد در نظر اینها نوعی تجمل به شمار می رفت. از جمله چیزهایی که استاد به شدت در برابر آن ایستاد همین تلقی غلط بود. روزی که ایشان قرار بود در یکی از دانشگاه ها آن سخنرانی معروف خود تحت عنوان اهداف روحانیت و مبارزات را ایراد کنند ماشین ایشان که وارد دانشگاه شد به لحاظ همان جوّی که وجود داشت یکی از همراهان پیشنهاد کرد که استاد مقداری قبل از رسیدن به سالن سخنرانی از ماشین پیاده شوند و تا سالن سخنرانی پیاده بروند. ایشان به هیچ وجه نپذیرفتند و فرمودند: من از ریاکاری بدم می آید وقتی به لحاظ کثرت کار به اتومبیل نیاز دارم چرا باید آن را کتمان کنم؟ مگر دارم کار خلافی مرتکب می شوم؟... و تا دم در محل جلسه با همان اتومبیل رفتند.»

این خودرو در حال حاضر در موزه شهید مطهری واقع در تهران، خیابان شهید کلاهدوز (دولت)، جنب حسینیه یزدی ها قرار دارد و علاقه مندان می توانند ضمن بازدید از منزل شهید مطهری، از خودروی مرسدس بنز خاص ایشان بازدید به عمل آورند.

 

تهیه گزارش و عکس: محمدعلی شبیری