در آستانه فصلی تازه از تحولات زیستمحیطی و اقتصادی، دیگر نمیتوان با چشمپوشی از چالشهای مزمن حمل و نقل، امید به فردایی پاکتر داشت. ضرورت اعمال انواع محدودیتها بر وسایل نقلیه درونسوز و تسریع در روند اسقاط خودروهای فرسوده، تنها یک راهکار مقطعی نیست؛ بلکه یک الزام استراتژیک برای حفظ حیات ملی محسوب میشود. در این میان، در گام نخست و پیش از استقرار کامل زیرساختهای خودروهای تمام برقی (EV)، حمایت تمام و کمال از تنها گزینه میانمدت و عملیاتی یعنی خودروهای هیبریدی (HEV) امری حیاتی است که نباید در لایههای بوروکراتیک سیاستگذاری به تأخیر بیفتد.
مسیر توسعه و گذار از وابستگی مطلق به سوختهای فسیلی، مسیری پرچالش است که نیازمند انتخابهای هوشمندانه و اولویتبندی دقیق منابع است. در شرایطی که زیرساختهای شارژ گسترده برای خودروهای برقی هنوز به بلوغ نرسیدهاند و نگرانیهایی در خصوص تأمین برق و همچنین هزینه اولیه بالای این خودروها وجود دارد، تمرکز استراتژیک بر خودروهای هیبریدی غیرپلاگین (خودروهایی که نیاز به شارژ بیرونی ندارند) میتواند یک «پُل ایمن» برای انتقال سریع ناوگان حمل و نقل به سمت مصرف کمتر سوخت و تولید پایینتر آلایندگی باشد. خودروهای هیبریدی با ترکیب یک موتور درونسوز کوچکتر و یک موتور الکتریکی، ضمن کاهش قابل توجه مصرف سوخت و آلایندههای خروجی تا ۲۰ تا ۴۰ درصد نسبت به مدلهای بنزینی مشابه، دغدغه «تمام شدن شارژ» یا نیاز به ایستگاههای شارژ عمومی را عملاً حذف میکنند و در نتیجه، از نظر پذیرش عمومی و اقتصادی، گزینهای بسیار مطلوبتر از خودروهای تمامبرقی در کوتاهمدت و میانمدت هستند.
تجربه جهانی به وضوح نشان میدهد که موفقیت در ترویج خودروهای پاک، هرگز نتیجهی صرفاً یک حرکت خودجوش مردمی نبوده است. در کشورهایی مانند ایالات متحده، چین، و اتحادیه اروپا، دولتها با اعمال مشوقهای مالیاتی گسترده، یارانههای نقدی هنگام خرید، و مزایای غیرمالی نظیر معافیت از محدودیتهای تردد یا پارکینگ رایگان، شکاف قیمتی اولیه خودروهای هیبریدی و برقی را نسبت به مدلهای بنزینی جبران کردهاند. در ایران نیز، که توان خرید خانوارها محدود است، قیمت بالاتر خودروی هیبریدی به دلیل پیچیدگیهای فنی و وجود باتری و سیستمهای مدیریت انرژی، به بزرگترین مانع تبدیل شده است. بدون تخصیص یارانه، تسهیلات ویژه خرید، و مهمتر از همه، کاهش یا حذف کامل تعرفههای واردات (در شرایطی که تولید داخلی پاسخگو نیست) برای این دسته از خودروها، نمیتوان انتظار داشت بازار خود به خود به سمت این محصولات کممصرف و کمآلاینده متمایل شود. سیاستگذار باید با یک تصمیم شجاعانه، هزینههای این حمایت را در مقابل منافع کلان کاهش آلودگی هوا (که سالانه هزاران میلیارد تومان به کشور تحمیل میکند) و صرفهجویی ارزی در واردات بنزین قرار دهد.
در مقابل این حمایت، باید چماق قانون نیز بر سر آلایندههای اصلی یعنی خودروهای درونسوز، بهویژه فرسودهها، کوبیده شود. لزوم اعمال انواع محدودیتها برای وسایل نقلیه درونسوز به معنای افزایش هزینههای مالکیت و تردد این خودروهاست؛ از افزایش عوارض سالیانه بر اساس میزان مصرف سوخت و آلایندگی تا ممنوعیت تردد در ساعات و محدودههای مرکزی شهرها. این محدودیتها باید چنان هوشمندانه و تدریجی اعمال شوند که شهروندان را به جای تنبیه صرف، به سمت جایگزینی با گزینههای پاکتر مانند هیبرید سوق دهد. بخش دیگر این استراتژی، تسریع در اسقاط وسایل فرسوده است. خودروهای فرسوده نه تنها از نظر مصرف سوخت فاجعهبار هستند، بلکه حجم آلایندگی تولیدی آنها در مقایسه با استانداردهای روز، بسیار بالاست. هیچ برنامه جامعی برای کاهش آلودگی هوا بدون جمعآوری فوری و هدفمند این منابع آلاینده، به ثمر نخواهد نشست. طرحهای اسقاط باید با بستههای حمایتی قوی، از جمله اعطای اعتبار ویژه برای خرید خودروی هیبریدی جدید، گره بخورد تا چرخه معیوب آلودگی قطع شود.
برخی منتقدان ممکن است از تمرکز بر هیبرید در مقابل تمامبرقی گلایه کنند. اما باید پذیرفت که در شرایط کنونی و با توجه به زیرساختهای موجود، هیبرید یک راهحل عملیاتی و سریع برای کاهش فوری آلایندهها است، در حالی که گذار کامل به برقی نیازمند یک انقلاب زیرساختی است که زمانبر خواهد بود. خودروی هیبریدی، با کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و عدم نیاز به زیرساخت شارژ گسترده، میتواند به سرعت وارد ناوگان حمل و نقل عمومی و خصوصی شود و تأثیر محسوس خود را بر کیفیت هوا بگذارد. علاوه بر این، خودروهای هیبریدی معمولاً استهلاک کمتر و شتابگیری بهتری نسبت به خودروهای بنزینی دارند که برای مصرفکننده جذابیت ایجاد میکند.
در جمعبندی، گذار موفق به حمل و نقل پاک در کشور، نیازمند یک استراتژی دو سویه است: از یک سو، اعمال محدودیتهای سختگیرانه و هدفمند بر خودروهای درونسوز و تسریع قاطعانه در اسقاط فرسودهها برای از بین بردن منابع آلودگی، و از سوی دیگر، حمایت بیقید و شرط و تمامعیار از فناوری هیبریدی (بهعنوان بهترین گزینه موجود برای گذار) از طریق مشوقهای مالی، معافیتهای وارداتی و تسهیلات ویژه. این رویکرد نه تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت ملی برای مقابله با بحران آلودگی هوا و مدیریت مصرف سوخت است. سیاستگذاران باید هرگونه تردید را کنار گذاشته و با یک برنامه پنجساله مشخص، حمایت از شاهراه هیبریدی را به اولویت نخست صنعت خودرو و محیط زیست تبدیل کنند تا از خط قرمز آلودگی عبور کنیم و حق تنفس را به شهروندان بازگردانیم.