printlogo

تهران، زیر لایه های خاکستری آلودگی، امروز بیش از هر زمان دیگری به یک تحول ریشه‌ای در سیستم حمل‌ونقل خود نیاز دارد و توسعه زیرساخت‌های شارژ برای خودروهای پلاگین هیبریدی (PHEV) و تمام‌برقی (EV)، نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت حیاتی و فوری است که مستقیماً با نفس شهروندان گره خورده است.
کد خبر : 26476
تاریخ انتشار : 10 آذر 1404 - 14:41

تهران، زیر لایه های خاکستری آلودگی، امروز بیش از هر زمان دیگری به یک تحول ریشه‌ای در سیستم حمل‌ونقل خود نیاز دارد و توسعه زیرساخت‌های شارژ برای خودروهای پلاگین هیبریدی (PHEV) و تمام‌برقی (EV)، نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت حیاتی و فوری است که مستقیماً با نفس شهروندان گره خورده است.

این روزها، در کنار پدیده وارونگی دمایی که به صورت فصلی گریبان‌گیر پایتخت و سایر کلان‌شهرهای صنعتی کشور می‌شود، غلظت آلاینده‌های خطرناک به سطوح هشداردهنده رسیده و مدارس و ادارات را به تعطیلی کشانده است. طبق گزارش‌های رسمی، ناوگان متحرک، شامل انواع خودروهای سواری، کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و موتورسیکلت‌ها، سهمی زیادی از آلاینده‌های گازی و ذرات معلق کلان‌شهرهایی مانند تهران را تولید می‌کنند.

در این میان، اگرچه سهم آلایندگی خودروهای سواری بنزینی قدیمی ممکن است به تنهایی کمتر از سهم خودروهای تجاری دیزلی فرسوده باشد، اما حجم عظیم و روزافزون این وسایل در خیابان‌ها، هر گونه راهکار جزئی و کوتاه‌مدت را بی‌اثر می‌سازد. در چنین شرایطی، گذار به حمل‌ونقل پاک، از جمله استفاده از خودروهای برقی و پلاگین هیبریدی، تنها راه‌حل پایدار برای مقابله با این بحران بهداشتی و زیست‌محیطی است. اما این گذار بزرگ، بدون فراهم‌آوردن یک شبکه گسترده و قابل اعتماد از جایگاه‌های شارژ در سطح شهرها و جاده‌های بین‌شهری، صرفاً در حد یک آرزوی دست‌نیافتنی باقی خواهد ماند.

ترس از باقی ماندن در جاده یا همان "اضطراب برد"، بزرگترین مانع روانی و عملی برای ترغیب عموم مردم به خرید و استفاده از خودروهای برقی و پلاگین هیبریدی است. یک خریدار بالقوه، وقتی می‌بیند که در شعاع چند ده کیلومتری او یک ایستگاه شارژ سریع قابل اعتماد وجود ندارد، یا برای شارژ ساده در محل کار یا پارکینگ منزل با چالش‌های اساسی زیرساختی روبرو است، به راحتی از تصمیم خود منصرف شده و به دامان همان خودروهای بنزینی پرمصرف و آلاینده باز می‌گردد.

اینجاست که توسعه جایگاه‌های شارژ، نقش کاتالیزور و تسهیل‌کننده اصلی برای آغاز یک انقلاب حمل‌ونقلی را ایفا می‌کند. ایجاد یک شبکه یکپارچه از ایستگاه‌های شارژ، به ویژه شارژرهای سریع در بزرگراه‌ها و مبادی ورودی و خروجی شهرها، و شارژرهای کندتر در مراکز خرید، پارکینگ‌های عمومی، مجتمع‌های مسکونی و ادارات، به مصرف‌کننده این اطمینان را می‌دهد که می‌تواند با همان آسودگی خیال و حتی بیشتر از خودروی بنزینی، مسافرت‌های درون‌شهری و بین‌شهری خود را انجام دهد. این راحتی در شارژ، عامل کلیدی در غلبه بر مقاومت عمومی در برابر تغییر است.

در سطح کلان، سرمایه‌گذاری در زیرساخت شارژ، فواید اقتصادی و اجتماعی متعددی را نیز به همراه خواهد داشت. اولاً، با گسترش جایگاه‌های شارژ، تقاضا برای واردات و تولید خودروهای برقی و پلاگین هیبریدی افزایش یافته و این موضوع به نوبه خود، باعث توسعه صنایع داخلی مرتبط، ایجاد فرصت‌های شغلی جدید در حوزه فناوری و خدمات انرژی، و تقویت نوآوری در این بخش خواهد شد. ثانیاً، کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی وارداتی، به کاهش وابستگی ارزی کشور به این حوزه و صرفه‌جویی‌های کلان اقتصادی در مقیاس ملی منجر می‌شود. برخلاف تصور رایج، نصب ایستگاه‌های شارژ، به ویژه شارژرهای سطح ۲ و حتی سریع، در مقایسه با ساخت و نگهداری جایگاه‌های پمپ بنزین و تجهیزات پیچیده آنها، می‌تواند با سرمایه‌گذاری اولیه کمتر و سرعت بیشتری انجام شود و به تدریج به منابع درآمدی ثابت برای بخش خصوصی و دولت تبدیل گردد.

با این حال، مسیر توسعه زیرساخت شارژ در ایران خالی از چالش نیست. محدودیت‌های زمین در کلان‌شهرها برای احداث ایستگاه‌های شارژ در کنار بزرگراه‌ها و تقاطع‌های اصلی، تامین برق پایدار و مدیریت پیک مصرف انرژی با توجه به زیرساخت‌های فعلی نیروگاهی، و همچنین مسئله استانداردهای فنی و پروتکل‌های شارژ متفاوت میان خودروهای مختلف، همگی موانع مهمی هستند که باید با یک برنامه ملی جامع و هماهنگی میان وزارتخانه‌های نیرو، نفت، صمت و شهرداری‌ها برطرف شوند.

پیشنهادهایی چون الزام پمپ‌بنزین‌های موجود به تخصیص فضای مشخص برای حداقل یک ایستگاه شارژ، همانطور که اخیراً مطرح شده، و همچنین اعطای مشوق‌های مالی و تسهیلاتی به سرمایه‌گذاران خصوصی برای توسعه شارژرهای سریع در جاده‌های بین‌شهری، می‌تواند گام‌های اجرایی مؤثری در کوتاه‌مدت و میان‌مدت باشد. باید در نظر داشت که حتی اگر بخش قابل توجهی از برق مصرفی خودروهای برقی از طریق نیروگاه‌های حرارتی و با سوخت‌های فسیلی تامین شود، باز هم تمرکز آلایندگی را از سطح شهر و تجمعات انسانی به خارج از شهرها منتقل کرده و تأثیر مستقیمی بر کاهش آلودگی تنفسی شهروندان خواهد داشت؛ و البته، هدف نهایی، باید توسعه همزمان انرژی‌های تجدیدپذیر مانند نیروگاه‌های خورشیدی و بادی برای تأمین برق پاک این خودروها باشد تا اثرات زیست‌محیطی به طور کامل خنثی شود.

در نهایت، باید گفت که بحران نفس‌گیر آلودگی هوا در کلان‌شهرهای ایران، دیگر فرصتی برای آزمون و خطا باقی نگذاشته است. حرکت جهانی به سمت برقی شدن حمل‌ونقل، یک واقعیت غیرقابل انکار است و عقب‌ماندگی در توسعه زیرساخت‌های شارژ، نه تنها ما را از مزایای کاهش آلایندگی محروم می‌سازد، بلکه باعث می‌شود تا فرصت‌های اقتصادی و فناوری این صنعت نوین را نیز از دست بدهیم. توسعه سریع و هدفمند جایگاه‌های شارژ در تمام نقاط حیاتی کشور، نه یک اقدام فنی صرف، بلکه یک تصمیم استراتژیک در حوزه سلامت عمومی، اقتصاد کلان و امنیت انرژی است. مسئولین و متولیان امر باید بپذیرند که جلب اعتماد مصرف‌کننده و فراهم‌سازی شرایط گذار به حمل‌ونقل پاک، نیازمند یک اراده ملی قاطع و تزریق سرمایه‌های ضروری برای ایجاد زیرساختی است که بتواند بار سنگین آلودگی را از دوش شهرهای بیمار ایران بردارد و نفس دوباره‌ای به شهروندان بدهد. بدون این زیرساخت، هرگونه واردات یا تولید خودروی برقی، چیزی جز پروژه‌های نمایشی و بی‌سرانجام نخواهد بود.